Friday, May 28, 2004

بهمن جلالی باز هم از عکاسی می گويد

ديالکتيک تنهايی

همه انسانها در لحظاتی از زندگيشان، خود را تنها احساس می کنند و تنها هم هستند. زيستن يعنی جدا شدن از آنچه بوديم برای رسيدن به آنچه در آينده مرموز خواهيم بود. تنهايی، عميق ترين واقعيت در وضع بشری است. انسان يگانه موجودی است که می داند تنهاست و يگانه موجودی است که در پی يافتن ديگری است... انسان خود درد غربت و بازجستن روزگار وصل است. بنابراين آنگاه که او از خويشتن آگاه است از نبود آن ديگری، يعنی از تنهايی اش هم آگاه است... ما همه نيروهايمان را به کار می گيريم تا از بند تنهايی رها شويم. برای همين احساس تنهايی ما اهميت و معنايی دوگانه دارد: از سويی آگاهی بر خويشتن است و از سوی ديگر آرزوی گريز از خويشتن." اکتاويو پاز ترجمهء خشايار ديهيمی

Thursday, May 27, 2004

عکسهای کودکان دروازهء غار

در غار چشم گشوده ام.
با دستان نيازموده ام,
می سازم ,
کج و کوله.
ميکشم ,
راه و بی راه.
می نويسم,
نا خوانا.
.تصوير ميکنم هر آنچه بايد داشته باشم
رويا هايم هزاران سال از من جلوتر اند.
نگاه همواره متعجبم نگران است.
نگرانيم را به تو می سپارم تا در لحظاتت ثبت کنی.
دستانم را بگير
و دردستانت جای بده
می خواهم کمی آرام بگيرم.

Sunday, May 23, 2004

بهمن جلالی از عکاسی می گويد

بهمن جلالی-استاد نازنين عکاسی خبری- از عکاسی می گويد ...بخوانيد

Thursday, May 20, 2004

...انيشتن انسان شناس

از آلبرت انيشتن خواندم : چيزی ترسناک تر از خوی ويرانگر آدمی نيست