پا را
که روی پله های زمان می گذاری
سُر می خوری به دالانی که
هر پله اش خراب می شود
بر ويرانه ی پله ی قبلی
اين طور می بازيم
در زمين حريف
در بازی رفتی که
بازگشتی ندارد
در زمين حريف
در بازی رفتی که
بازگشتی ندارد
پروانه
28 ارديبهشت 1389
نوشته های روزانه، شعر و داستان