Thursday, July 08, 2010




می گفت: دريا دريا باران
از آنِ تو
نمی دانست
در اشک خود غرق ام


 
پروانه

Monday, July 05, 2010




خورشيد که خواب می رود
پاورچين
با سبدهايی از تنهايی
به چيدن خوشه ی گيسوان آسمان می روم
بعد دانه دانه
دکمه هايش را باز می کنم
سرم را روی سينه اش می سايم



 
پروانه
14 تير 1389