Thursday, May 27, 2004

عکسهای کودکان دروازهء غار

در غار چشم گشوده ام.
با دستان نيازموده ام,
می سازم ,
کج و کوله.
ميکشم ,
راه و بی راه.
می نويسم,
نا خوانا.
.تصوير ميکنم هر آنچه بايد داشته باشم
رويا هايم هزاران سال از من جلوتر اند.
نگاه همواره متعجبم نگران است.
نگرانيم را به تو می سپارم تا در لحظاتت ثبت کنی.
دستانم را بگير
و دردستانت جای بده
می خواهم کمی آرام بگيرم.