Tuesday, June 04, 2002

(نامه های جودی آبوت به بابا لنگ دراز (1

بابا لنگ دراز عزيز، در اين روزهاي يخ بستگي فرديت محض،در اين بستر لرزان روابط انساني، كشف دستاني كه بند بند تن و روان را به شعف آورده و انسان را از حبس فرديت بيرون كشيده وبه بستر بي كرانگي جمع پيوند دهد،‌ يافتن شانه اي كه در روياي دلپذير بي مرزي نشاني از امنيت باشد، حل شدن در مكالماتي كه هر لحظه نو و بديع مي نمايد، معجزه اي بيش نيست!معجزه اي كه پايه هاي خانه اي نو در قلب آدمي است، تا بنايش را دستان محكم ما آباد كند! عزيز من بمان...مي ماني؟ جودي كوچك تو...