Wednesday, June 05, 2002

فراتر از بودن

...در هر زندگي چيزي دهشتبار وجود دارد. درعمق هر زندگي چيزي دهشتبار، سنگين وسخت و گس وجود دارد. چيزي مانند يك رسوب،‌ سرب، لكه، رسوب غم،‌ سرب غم،لكه اي از غم. جز قديسها و بعضي سگها همهء ما به بيماري غم مبتلا هستيم. كما بيش اين بيماري حتي در جشنهاي ما وجود دارد. شادي كمياب ترين ماده در اين دنيا ست. شادي هيچ ارتباطي با سرخوشي، خوشبيني و يا شورو شوق ندارد... شادي از درون سرچشمه نمي گيرد بلكه، در بيرون پديدار مي شود. شادي چيزي ست جاري، سبك چون هوا، در پرواز،يك هيچ. ما براي غم اعتباربيشتري قائل هستيم تا شادي. براي غميكه پيشينه اش، وزنش و عمقش را به رخ مي كشد.شادي هيچ پيشينه،‌ وزن و عمقي ندارد. در دم متولد مي شود. در پرواز است. در لرزش آواي چكاوك. شادي پر ارزش ترين و كم ارزش ترين مادهء دنيا ست.تنها كودكان آن را مي بينند. كودكان، قديسها، سگهاي ولگرد و تو... فراتر از بودن/ كريستن بوبن پروانه