Sunday, May 30, 2010




آژير نشست روی موج هوا
زرد تا قرمز
رنگين کمانی بود از وحشت
 خمپاره خمپاره--
خاکريز به خاکريز
خانه به خانه
--ويرانی به ويرانی
جنگ سرفراز رسيد
و گل ها به استقبال زمستانِ غمگين شتافتند
و باختند نبض تندشان را
به سکوتی که نمی دانستند
--نمی دانستيم--
از خلاءِ کدام سياهچاله انباشته است
برادرم
فردا روز که نوبت به من برسد
قراری می گذاريم
در دو راهیِ انتخاب
من از بيست و چند چهار فصل نديده ی تو می گويم
تو هم رازِ سياهچاله را افشا کن


 
پروانه
9 خرداد 1389