Saturday, March 20, 2010

شعری از مارگوت بیکل

ساده است ستایش گلی
چیدنش
واز یاد بردن که گلدان را آب باید داد.
ساده است بهره جویی از انسانی
دوست داشتنش بی احساس عشقی
او را به خود وانهادن و گفتن
که دیگر نمیشناسمش.
ساده است لغزشهای خود را شناختن
با دیگران زیستن به حساب ایشان
و گفتن که من این چنینم.


ساده است
که چگونه می زيیم
باری
زیستن سخت ساده است
و پیچیده نیز هم.


ترجمه ی احمد شاملو